صدای برف را میخواهم ، یه عالمه برف و آن پوتین های مشکی کاتر پیلار ، قرچ قرچش شنیدنی است میخزد توی گوش های آدم و یک لبخند پَت و پهن میسازد ، لطفا آن شالِ کُرکِ کشمیریِ جیگری هم باشد و آن پالتوی کوتاهِ مشکی خوش ایست !هندزفری را بگذارم توی گوش هایم و " برف" دایانا را پِلِی کنم از سپاس بروم سمتِ شریعتی از کنار شهر کتاب بگذرم ، کافه های جدید را ببینم و توی صورتِ عابرها لبخند بپاشم، صدای برف را میخواهم.


*عنوان از :دایانا