۱۰ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

متنفرم هر گوشه ذهنم از تو آدرس دارم

  • © زهـــــرا خســـروی
  • ۱ نظر

-  یادت نره چی گفتم همین رنگ شال و برام میخری،سبز ؛نه روشن روشن نه تیره تیره!

+ باشه دیگه سبز هندونه ای شب یلدایی دوازده شبی بعد فال گرفتن!!!


#حس

#علیرضا_طلیسچی_عنوان

کتابدار هستم

  • © زهـــــرا خســـروی
  • ۷ نظر

همین دوشنبه بود، روز کتابدار رو میگم و چقدر خوشحال بودم و هستم و حتما خواهم بود جز این قشر هستم؛دم بچه های ترم آخر کارشناسی هم گرم سنگ تموم گذاشته بودن! نشد همون روز بیام و بگم در کل روزمون پساپس مبارکا:)

پا تو خلوتم بذار

  • © زهـــــرا خســـروی
  • ۲ نظر
پس کی قرار است بپرسی "برای کی شیرین شدی؟" و من تندی بگویم" برای فرهادم!"

#حس_محور
#علیرضا_طلیسچی_عنوان

شلوغ و گرم و روشنی درست عین زنده گی

  • © زهـــــرا خســـروی
  • ۷ نظر

+من هیچی ندارم ،یدنده ام،لجبازم،بیخودی عر میزنم،بیشتر وقتا عین آدماییم که تو یه اتاق شیش متری تو قسمت بایگانی کار میکنن،تو خودمم، پیش نیومده بیخودی بخندم،اغلب جدیم! و..

-مطمئنی درست انتخاب کردی؟ من و تو درست دو تا نقطه روبه روی همیم!

+ بذار حرفم تموم بشه 

- خوب میشنوم!

+اما تو اینجوری نباش تو شلوغ باش، گرم باش،روشن،  درست عین زندگی! بذار یه آدم هیچی ندار و دارا کنی؛ بشو مکمل من، برو رو اعصاب من، بیا جلوتر باید اینجا شو یواش تر بگم

..

+از الان زنده گی میخوام،هستی؟

.

+ دیالوگ بعدی چی میتونه باشه یعنی؟ !


#حس_محور

#کمی_آهنگ_امیر_مسعود_کمک_شکل_گیری_کامل_دیالوگ_ها_بود:)

فروغ خواندن حکم حافظ دارد!

  • © زهـــــرا خســـروی
  • ۸ نظر



فروغ بدمستی های عجیبی داره،غرقت میکنه،واژه به واژه،  تند و تند میره  جلو!فروغ  توی این شبای دلتنگی و دوری، توی این منتظر بودن واسه شنیدن صدای مامان،توی جو غریب دم غروب خوابگاه فروغ حتی وقتی هوس میکنی مجموعه سازی بخونی! وقتی هواست میره سمت نفسای آخر آبان! وقتی کلی ذهنت مشغوله،نگرانی،زمان از دست رفتنشو جار نمیزنه! وقتی ماه هفتمین قسمت پازل شو چیده و دلبری میکنه، فروغ بعد دو هفته صبحانه و ناهار و شام و هشت شب خوردن مورفین،مورفین!فروغ و باید بلند بلند خوند عین عین حافظ!

سخته توی مرداب گل تنهایی کاشتن
اما مجالی نیس برای غصه خوردن