فکرشو بکن تو یه جیپ نشستی،مقصدت کویرِ و آخرین صدایی که از رادیوت میشنوی "تا حالا به بزرگ شدن فکر کردین؟"

و تمام ؛صدا قطع میشه و تو وسطِ کویری با یه آسمون آبیِ غلیظ 

راستش؛ترسیدم،خیلی،از بزرگ شدن از اینکه خیلی جاهای درجه یک دنیا رو نبینم و بزرگ شم مثلا بزرگ شم بدون اینکه شبای میدون جمهوری تو ارمنستانُ با اون فواره های موزیکال نبینم 

یا مثلاکتابخونه بندولای مکزیک و نبینم جایی که میتونی توش برقصی،غذا بخوری،آهنگ گوش بدی و کتاب بخونی!!! اینکه هند و نبینم و مثلا "روگان جوش" و با فلفلای قرمزِ اصیل خودِ کشمیر نخورم و بزرگ شم!! آخه بزرگ شدن بی حوصله ترینِ،بی حس ترینِ،بزرگ شدن عصبیِ ، پرمشغلست،بزرگ شدن هیچ شوقی نداره!