پشت هر دیوارنوشته ی خیابانی یک راز خوابیده یک ساعت از عمر یک اسپری به دست ! پشت تمام رنگ های با مفهوم و جذاب کنار گاراژ ها حتی، پشت نقاشی پارک های کودکان که مامان ها با بچه هایشان پشت به دیوار عکس یادگاری میگیرند!

یک قصه این وسط هست، شاید هم یک رابطه ی عمیق ، یک چیز که شاید چندبار اسپری را تکان داده باشد تا یادش بیاید چه جمله ای را باید بنویسد ،چه عکسی به این دیوار میا آید! بعضی از دیوار نوشته ها تکست های عاشقانه اند آنقدر با سوز نوشته شده اند که دلم آب میشود برای تک تکشان!اراجیف هم سهمشان به سزاست از شماره های تراشکاری بگیر تا آنی سرویس!از تخریب ساختمانتان را به ما واگذار کنید تا تخلیه چاهتان غصه ندارد با ما!!

 

ژشت های دیوار ها متفاوت است ممکن است یکی مخروبه باشد یکی نوساز چیزی که بیش تر متفاوت است خروجی ست!اگر نقاشی سه بعدی سهم یک دیوار مخروبه شود و یک نوشته درهم سهم آن دیوار لوکسِ سفیدِ نوساز مسلما آن دیوار مخروبه دلربا تر میشود آدم دلش میخواد به آن تکیه دهد ، با آن عکس بگیرد!

دلهای ما آدم ها هم یک چیز شبیه این دیوارها هستند چیزی شبیه رابطه ای که بین یک اسپری به دست و دیوار زیر انگشتانش نقش میگیرد!مهم نیست دلت شکسته باشد یا دلی باشد شاد و سرزنده اگر یک نفر بیاید و گند بزند به آن لوحِ سفید دیگر فرقی نمی کند تا چه اندازه در اوج هستید چند هزار پا روی هوا شادی میکنید با تمام جانتان سقوط را تجربه خواهید کرد


حالا یک دل شکسته را فرض کن،  یک نفر بیاید عمیق بغلت کند بگوید" رفیق آرام تر. هنوز راه مانده تا پیاده شوی" همین یک نفر قرص میکند دلت را، حالت را خوب میکند، مرهم میگذارد روی دلت! میگویند زخم جراحت میماند تا ابد هم میماند! درست است دیوار مخروبه هم قرار نیست نوساز شود چرا که حالش اینطور بهتر است، فقط مرهم زده ایم به آن!!


یک نفر میتواند همان تخریب ساختمان باشد اینبار ساختمان دلت را! میتواند تخلیه چاه باشد،  تخلیه چاه پر از حست را، میتواند خون بطن هایت را بمکد بی آنکه بفهمی چه شد! اما باز هم راه هست، باز هم میتوان زخم را کم رنگ تر کرد؛ کافی است آن یک نفر بلد باشد چه چیز توی دلت بکارد، چه خاطره ای با تو ثبت کند، کافی است یک رفیق کاردرست باشد!