اون اوایل فکر میکردم به جای استفاده از این واژه کوفتی باید یه چیزی جدیدی ابداع بشه ، یا حداقل به یه زبان دیگه گفته بشه مثلن چه خوب میشه اگه میشد به ارمنی گفت  Քաղցկեղ با تلفظ "K’aghts’kegh"

طرف کاقتِس کِق داره، داری، دارم ، دارید و قس علی هذا! کی میفهمید چیه ، چقدر درد داره ، تازه شاید خنده دار هم میومد .اصلن به یه زبونی که نمیفهمی یه چیزی بگی حسش نمیکنی ، درکش ازت دوره ، گفتنش برات جذابیت داره و دردت نمیگیره ، خلاصه اینکه راحت تره. 

 از دیروز که فهمیدم حمید هیراد کاقتِس کِقِ خون داره حالم گرفته شد . چون من میدونم کاقتس کق چیه . با یه آدم کاقتس کقی چطور باید زندگی کرد، چقدر فشار روی خودشه ، چقدر فشار روی تویی هست که کنارشی . 

من یاد بهنام افتادم ، بهنام هم کاقتس کق داشت، یاد خاله طوبی اون هم کاقتس کق داشت، رفتن . همشون. و من این چند روز باز بیشتر به مردن فکر میکنم . به کیانا . به ننه قمر . به عمه فاطمه. به کاقتس کق!

بعد امتحان کنکور ارشد چون محل امتحان من متفاوت و دور تر از بچه ها بود مجبور بودم با اسنپ برم آبرسان حداقل چهل دقیقه فاصله داشتم . توی ماشین توی همه این چهل دقیقه که انگار تبریز با ریتم تند از جلو چشام رد میشد فقط یه تیکه از یه آهنگ که پسره اسنپی صداشو بلند کرده بود رو دلم نشست . " انفرادی شده سلول به سلول تنم ، خود من در خود من در خود من زندانی ست ، انفرادی همه شب به خیابون میزنم خسته از حال و هوایی که به این ویرانی ست . " کل چهل دقیقه تکرارش کردم مدام ! این کار فقط از پس من برمیومد فقط من میتونم یه آهنگُ هیجده ساعت گوش بدم و بازم خسته نشم! باهاش حس بگیرم ، گریه کنم و ماجرای از اول تا الان خودمو توش بزارم و ببینم . و فقط از پس خواننده ای برمیاد که  تمام حسشو لا به لای اون تِرک کاشته . 

حمیدِ هیراد نمیخوام بگم قوی باش . نمیخوام بگم تو از پسش برمیای . نمیخوام بگم امیدوار باش به زندگی . فقط میخوام درست ترین و راست ترین حرف دنیا رو بزنم " نترس مرد ، هیچ وقت نترس".