از کشفیاتم همیشه میگم ،به همه، حس میکنم وقتی یچیزی رو کشف میکنی ذوقش و لذتش با اشتراک گذاشتنش چندین برابر لذت داره، البته راستش تو خیلی موارد هم لذتش به قایم کردنشه ، به اینکه وای این فقط واسه منه ، مال خودمه! اره خوب منم یه دورانی قایم میکردم و میرفتم تو غار خودم و تنهایی عشق میکردم ، اولین باری که گفتم بیخیال تک خوری بسه قضیه " بولت ژورنال " بود.  من یاد گرفتم و عمیقن عاشق رنگ کردن مود ترکر بودم خدا بیامرزه زمانی که یه دریم کچر کشیدم و هر روزم رو رنگ میکردم ، روزای خنک آبی بودم روزای کسل زرد روزای خستگی قهوه ای! بعد که لو رفتم و چندباری تو ملا عام با مدادرنگی کشف و ضبط شدم همه عاشقشون شدن و برگه های دفتر ژورنالم یکی یکی یادگاری شد برای رفقا. 

با خودم گفتم دختر ببین میشه خیلی سیمپل و سیاه و سفید طور هم همچین کاری رو کنی و خوب کردم!  همچین کاری کردم و لا به لاش بعضی جاها که فشار رنگ چشام میوفتاد رنگ میزدم. کم خیلی کم.که دزدیده نشن ازم!

کشف بزرگ بعدیم peder b hellend! نمیدونم از کجا و از کی فقط میدونم توانایی دارم ساعتها با ریتماش پرت شم تو خیالاتم و هی غرق شم ، پر از لذت بشم، دست راستمو به عادت بزارم زیر سرم چشامو ببندم و اروم نفس بکشم ، کَنده شم از آدما، این آخریه تا مرز دیوانگی حتی منو برد و نشد ازش نگم و خودمو لو ندم ، انگار  یه جای سبزه هر چند دوست داشتم یه جای آبی بود ولی حس و ریتمش سبزه ،یه بیشه سبز!  خورشید بزرگ تر از دنیای واقعیه و من رو یه تاب بدون اینکه تکون بخورم به روبرو خیره شدم به ارتفاعم از یه دِه، به پستی و بلندیا ، به گِل بعد بارون دیشبش! به بوی خاک و.. 


پ. ن: زیباترین کاور ها رو داره برای موزیک هاش خیلی تعصبی شدم روشون میشینم و بدون درک عمیقی از روایت کاور  نگاشون میکنم ، مثلن ؟

 

اسم موزیک :bright future 🔆