۷ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

The Devil's Advocate

  • © زهـــــرا خســـروی

 

به قول یکی از این سایت ها یک درام فلسفیِ میخکوب کننده ؟ اصلن نمیتونم نامی براش انتخاب کنم !باور کنید در هیچ ژانری نمیشه چپوند و برچسب زد بهش .

الان و همین لحظه بعد تموم شدنش میتونم بگم اُ مای گاش !جیزززز و ده بار بکوبم تو سر و صورتم تا مطمئن بشم همچین فیلمی در جهان ساخته شده و من دیدمش ! خدای من به هیچ وجه نمیتونم هضم کنم این حد از خوب بودن همه چیز کنار هم رو !

تدوین محشر فیلم اولین چیزیه که قطعن ستایشش میکنید.فیلم برداری مافوق سرعت و جذاب فیلم هم قطعن همینطوره . از کیانو ریورز نگم که همه دنیا میدونن هیز مای بست اَکتر! آل پاچینو؟ لازمه توضیحی بدم اصلن؟با اون خنده هاش انگار خود شیطانه لعنتیِ جذاب. به قول یکی از رفقا اسم آقامون آل پاچینو که در فیلمی باشه دهان ها از همان ابتدا دوخته میشوند:))

تقریبن میتونم با اطمینان بگم در مورد (هر )دیالوگ بخش دوم فیلم میشه یه کتاب مفصل نوشت !! در این حد پرمغز بود این فیلم.

خودخواهی یا همون چیزی که آل پاچینو گفت (غرور) تنها نقطه ضعف ما آدماست . میدونین حتی با گفتن این جملات شعارگونه ی حال بهم زن هنوز اوضاع خیلی هامون همینه . در مکالمات روزمره در برخوردها در حرکاتمون در اشاراتمون! گندمون بزنن هنوز مغرور و پر ادعاییم و همه چی بلد .ما چمونه؟دقیقن این موقع ها یاد اون تیکه از شعر فروغ میوفتم "دنیای کرم و کثافط و مرض " شاید اسپویل فیلم همین باشه تمامش همین .

فیلم طولانی ای محسوب میشه و من بینش یه رفرش داشتم چون حدس میزدم باید بخش دوم بترکونه و همینطور هم شد . 

دلم نمیاد اصلن بیشتر از این چیزی بگم .جدای از این که خوابم میاد و فقط میتونم بگم چقدر خوشحالم چقدر خوشبختم که دیدمش و چقدر دلم میخواد این فیلم رو باز هم ببینم .چون بعد تموم شدنش قطعن شما هم به این نتیجه میرسید که با یه بار دیدن همه چیز جانیوفتاده.

 

 

HER

  • © زهـــــرا خســـروی

 

 

سومین فیلمی که از تورناتوره دیدم . فلش بک ها من رو یاد فیلم fifty shades of grey انداخت . صحنه های آزار جنسی که فکر نمیکردم تهش چطور قراره موضوعش غافل گیرم کنه. 

من در تمام لحظات، آرامش و نزدیکیِ بین ایرینا و تیا رو ستایش کردم ! از این حس عمیق و قوی که بینشون شکل گرفت از این که بلد بود مادر بودن رو!

بازهم در این سکانس ها یاد آنستژیا افتادم که چطور از یه آدم خجالتی به یه نترسِ عاشق تبدیل شد (همون فیلم پنجاه طیف)و همیشه برام قابل ستایش بوده این کاراکتر .

بی شباهت نبود حقیقتن ولی خوب یک نوع برداشت شخصیه.

شاید هرکسی تهش بگه فیلم یک پازل چینی ِ منحصربفرد بود من هم قبول دارم ولی بهترین جمله شاید این باشه که قطعه های پازل دستته ولی خودت باید بزاری توی موقعیت و تورناتوره این کار رو برات نمیکنه ! چرا؟  تورناتوره جایی برای خستگی نذاشته و تند تند بهت داده میده و خودت باید تحلیل کنی.

سرعت فیلم بالا نیست ، به هیچ وجه ! ولی فقط بعد از تموم شدن میفهمی چرا اینقدر سریع !

بُلدنِس بودن عمیقن واژه ی عمیقیه! شدیدن پُر و قابل بحثه. جسارت فقط جسارت نیست انگار تمام واژه های شکست ، بلندشدن، نترسیدن، دوییدن،خواستن،زمان رو صرف آدم های با کیفیت کردن،باور به طلوع، حسرت نخوردن،پخته شدن ولی (نسوختن!) و بلاه بلاه بلاه رو در بر میگیره . و ایرینا جسور بود به معنای خود کلمه .کنترل شده بود تمام حرکاتش. ولی همه این جسارت ها انگار بعد (سخت) ترین شکستش اتفاق افتاد نگفتم اولین شکست چرا؟  چون متاسفانه یا بهتر بگم بی تجربگی ِ ما آدم ها معمولن به ما یاد داده بعد از( اولین) شکست نه (سخت ترین )شکستمون  میریم  تو خودمون ، دونه به دونه خودمون رو بازخواست میکنیم ، دنیا رو بازخواست میکنیم آدم ها رو باز خواست میکنیم ...(داشته باشین تا اینجا )

به نقل از فیلیپِ "درمان شوپنهاور" که گفت : کیرکگور افرادی رو توصیف میکنه که در "یاس مضاعف" غرقند یعنی نومیدند ولی چنان گرفتار خودفریبی اند که حتی متوجه نمیشن نومیدند . 

قطعن بعد از سخت ترین شکست ها هممون فهمیدیم چاره کار زندگی در حال و اکنونه . ولی (به تقلید از این طور نوشته ها ) آیا به راستی اینگونه است ؟ آیا ما بزرگ ترین شکستمان را خورده ایم ؟ که اصلن چرا باید مهم باشد کدام شکست بزرگ تر است!؟ 

به خودم میگم تو یاس مضاعفت دست و پا نزن ، خودت رو با مقصر دونستن زمین و آسمون هدر نده، هیچ شکست قلمبه یا شکست کوچیکی وجود خارجی نداره ، واشرتو سفت ببند ، غنیمت بشمار لحظه هاتو ، هدر نرو ، و پاتو بزار یه قدم جلو ، یه قدم دیگه آ باریکلا!

 

"جسارت" نکته عمیق و کلیدیِ زن ناشناس بود برای من !

دلم میگفت بیشتر توضیح بدم ولیکن از حوصله خارج میشد :)

سخته توی مرداب گل تنهایی کاشتن
اما مجالی نیس برای غصه خوردن