با آهنگ شال عاشقش شدم، دنیام شده بود که تو  هوای گرم خردادُ مدرسه  تو راه برگشت همه راه کاوه رو گوش بدم

صداشو زیاد میکردم و با دستام  آروم با ریتم بشکن میزدم! اون میخوند:

شال آن شال سرخ تو ، موج موج موی تو

 موهامو زیرِ مقنعه تو اون هوای گرم با انگشت اشارم پیچ و تاب میدادم

نرم ترین حادثه، چه زیباست دورِ رویِ تو!

 تا جون داشتم (ر) نرم ترین رو با کاوه کِش میدادم. انگار برای تلفظ هر کلمه یه انرژیِ بزرگی رو پرتاب میکرد سمتِ آدم.

کاوه آفاق همیشه برای من یه حرفه ایِ درجه یک بوده.اون شب که داشت میخوند تمامِ مدت دقیق، حرکت به حرکتِ دستاش، اون ابروهایی که غریب بودن و حال ندار رو با یه دست زیرِ چونه نگاه میکردم و ناراحت بودم از اینکه یه روز بفهمیم کاوه آفاق یه نابغه بوده که کشف نشده ! ناراحت بودم که این استعداد استثناییِ عجیب چرا شناخته شده نیست.