صبح مزخرف ترین قسمتِ  روزم را شامل میشود ؛  قبل از اینکه بچسبم به تختم و دوباره خوابم ببرد بدون فکر کردن و حتی گوشی دست گرفتن  مثلِ فنر از جایم بلند میشوم و مثلِ هر روز مسواک به دست راهیِ دستشویی! بدخلق میشوم یعنی حتی حوصله سلام کردن ندارم  ؛ دوست ندارم بگویم صبح بخیر ؛ دوست ندارم کارت دانشجویی هیچ کس را برای گرفتن صبحانه از علوم پایه قبول کنم  ، بدخلق میشوم یعنی حوصله صبحانه خوردن و آهنگ شنیدن موقع آماده شدن را ندارم 
خیلی بی قرارم  و خیلی رفتارهای منزجرکننده دیگر ؛ درست شبیه آدمی هستم که بزور و با سروصدای بقیه بلند شده 
 بی اعصاب ترین موجودِ اتاق میشوم 
و خوب من از این جنِ بی اعصابی که صبح ها خودش را در من چپانده بیزارم!